بسیاری از ناظران امور منطقه از جمله نویسنده این مقاله بر این باور بودند که سرنوشت اعتراضهای کنونی مردم ایران مشابه اعتراضهای قبلی همچون جنبش سبز سال ۱۳۸۸ و تظاهرات آبان ۹۸ خواهد بود که نیروهای رژیم جمهوری اسلامی آنها را با خشونت شدید سرکوب کردند. اما واقعیت نشان میدهد که خیزش مردمی اخیر که سراسر این کشور را فرا گرفته، در ابعاد متعدد، با اعتراضهای قبلی متفاوت است.
نخست اینکه تظاهرات کنونی طولانیترین قیام مردمی علیه رژیم ایران است؛ زیرا در حالی که این خشم مردمی از اواخر شهریور ۱۴۰۱ شروع شد، تاکنون ادامه دارد و حتی با گذشت هر روز، دامنه آن بیشتر گسترش مییابد.
دوم اینکه اعتراضهای اخیر گستردهترین تظاهرات در تاریخ جمهوری اسلامی است؛ زیرا سراسر این کشور را فرا گرفته و مانند اعتراضهای قبلی به مناطقی مشخص محدود نمانده است.
سوم اینکه خیزش اخیر خونینترین تظاهرات در تاریخ معاصر ایران است؛ بهویژه اینکه سازمانهای بینالمللی حقوق بشر درباره کشته شدن ۴۰۰ نفر و بازداشت بیش از ۱۴ هزار نفر صحبت میکنند.
چهارم هم اینکه نیروهای سرکوبگر رژیم توده مردم حاضر در اعتراضها را به وحشیانهترین روش سرکوب میکنند. مصداق این مدعا این است که سازمانهای حقوق بشری گزارشهای مستند بسیاری را منتشر کردهاند که نشان میدهد معترضان بازداشتشده اعم از زن و مرد، در مراکز امنیتی و اطلاعاتی بهشدت تحت شکنجه و حتی در معرض تجاوز جنسی قرار گرفتهاند.
شاید بزرگترین لطمهای که تاکنون به رژیم جمهوری اسلامی وارده شده، آسیبی باشد که این رژیم از لحاظ اخلاقی متحمل شده است؛ زیرا رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی بر خلاف شعار حمایت از مستضعفین خود، به کشتار مستضعفان پرداخته و کسانی را به گلوله بسته است که اغلب شهروندان شیعهاند که علیه رژیم تظاهرات کردهاند. بنابراین، برخورد خشونتآمیز ماشین سرکوب رژیم با معترضان ماهیت شعار دروغین رژیم جمهوری اسلامی مبنی بر حمایت از مستضعفین و شیعیان مظلوم را برملا میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
البته گسترش دامنه اعتراضهای مردمی باعث شده است رژیم جمهوری اسلامی عملا احساس خطر کند؛ بهویژه اینکه کنشگران و حامیان تظاهرات خیزش اخیر را «انقلاب» مینامند، اقشار مختلف ملت به اعتصاب فراخوانده میشوند، شخصیتهای مشهور در تظاهرات شرکت میکنند و بازیگران، هنرپیشهها و ورزشکارانی که محبوبیت بالایی دارند، با معترضان اعلام همبستگی میکنند؛ از جمله میتوان به علی دایی، اسطوره فوتبال ایران، اشاره کرد که شرکت در جام جهانی را تحریم کرد و تیم ملی کشورش را به تحریم مسابقات ورزشی فراخواند.
این در حالی است که «تیم ملی» که بهرغم تمام اختلافها، نماینده همه شهروندان ایران است و به عنوان نماد ملیگرایی همه ایرانیان را به هم پیوند میدهد، در بازی افتتاحیه خود با تیم انگلستان، از خواندن سرود ملی رژیم جمهوری اسلامی امتناع ورزید. روزنامه گاردین این سکوت را «گویاتر» از سر دادن هر شعاری علیه رژیم توصیف کرد. حتی برخی از تماشاچیان در جریان بازی ایران و انگستان پرچم شاهنشاهی برافراشتند و سرود ملی زمان شاه را خواندند و این بازی با پیروزی شش بر دو به نفع انگلستان پایان یافت. در نتیجه، روزنامه کیهان نزدیک به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در روز شکست تیم ملی، سرمقاله خود را که بازتابدهنده پریشانی و ورشکستگی بود، با این تیتر آغاز کرد: «ایران ۲- انگلستان، اسرائیل، عربستان سعودی و وطنفروشان داخلی و خارجی ۶»
اکنون این پرسش مطرح میشود که آینده اعتراضهای مردمی ایران به کجا میانجامد؟
سناریو اول این است که رژیم جمهوری اسلامی در سرکوب وحشیانه اعتراضهای مردمی موفق شود و گامبهگام معترضان را در تنگنا قرار دهد تا اینکه سرانجام تظاهرات بهطور کامل خاموش شود.
سناریو دوم تشدید و گسترش دامنه اعتراضهای مردمی است که رژیم را به فروپاشی تهدید کند و این همان سناریو وحشتناکی است که رژیم سعی خواهد کرد با استفاده از هر گزینه و ابزاری حتی با رویکرد خشونتآمیز، از وقوع آن جلوگیری کند. یکی از راهکارهای رژیم جمهوری اسلامی برای رسیدن به این هدف تلاش برای صدور بحران به خارج از کشور است؛ افزون بر اینکه تهران میکوشد خیزش مردمی را ناشی از توطئه بینالمللی قلمداد کند.
البته مقصر دانستن عربستان سعودی برای باخت تیم ایران در مقابل تیم انگلستان تنها یکی از این بهانههای واهی است. علاوه بر این، رژیم جمهوری اسلامی با بهانهتراشی مبنی بر وجود منبع تحریک تظاهرات و تامین مالی آن، به بمباران شمال عراق ادامه میدهد، کشتیرانی بینالمللی در آبهای خلیج فارس و دریای عرب را تهدید میکند و سطح غنیسازی اورانیوم را افزایش میدهد تا از یک سو خود را به عنوان نظام قدرتمندی معرفی کند که برای توسعه برنامه هستهای خود جهان را به چالش میکشد و از سوی دیگر، با این اقدام، محبوبیت و حمایت مردم ایران را به دست آورد.
ممکن است رژیم جمهوری اسلامی با استفاده از گروههای عراقی وفادار به تهران، کویت را تهدید کند و با نقض آتشبس بین گروههای درگیر جنگ در یمن و تشدید تنش علیه کشورهای همسایه یمن، حماقت دیگری مرتکب شود. همچنین ممکن است رژیم جمهوری اسلامی به گروههای فلسطینی وابسته به خود دستور دهد برای اسرائیل مزاحمت و دردسر ایجاد کنند؛ هرچند اسرائيل در قبال چنین تهدیدهایی واکنشی تند و خشونتآمیز نشان میدهد و به فلسطینیان بیدفاع حمله میکند.
منظور رژیم تهران از همه اقدامها و ترفندهای یادشده تلاش برای پرت کردن حواس مردم از بحران داخلی و پیامدهای خیزش مردمی در کشورشان است که دامنه آن پیوسته گسترش مییابد.
بنابراین کشورهای عربی حوزه خلیج فارس باید بهمنظور بررسی و پیشبینی آنچه در حال اتفاق افتادن است، همه تدابیر دیپلماتیک لازم و زودهنگام را در نظر بگیرند و برای مقابله با بدترین سناریوهای احتمالی آماده دفاع باشند؛ زیرا اگر رژیم جمهوری اسلامی در مقابله با خیزش سراسری با بنبست روبرو شود، مانند «غرقشدهای خواهد بود که از خیس شدن نمیترسد» و آن زمان ممکن است به راهحلهای جنونآمیزی متوسل شود. البته تاریخ گواه است که در گذشته نیز هنگامی که رژیمهای سرکوبگر و خودکامه در ورطه سقوط قرار میگرفتند، به چنین اقدامهای جنونآمیزی متوسل میشدند.
ایندیپندنت عربی
© IndependentArabia